سلام شوکولاتای کننن

 

چطولین خوفین

 

راستی پوستر عوض شد پایینش هم اسم خانم خوشگل و آقای جنتلمن رو نوشتم

 

به قلم :Edrinet. که با خوشنویسی نوشتم

 

خوف زیادی زریدم برید ادومهههه

بعد از این که گوشیم رو قطع کردم

 

کلی عر زدم که گوشی شرکت زنگ خورد

 

گوشی رو برداشتم و با شوخ طبعی گفتم گفتم :بفلما گلممم

 

منشی خندید و گفت: سلام خانم که نذاشتم ادامه بده و

 

گفتم: خاله سلین به من چرا خانم میگین آخه راحت باشین

 

منشی:آخه دیروز خیلی بد حرف زدی گفتم اخراج میشم 

 

من:من غلط بکنم خاله سعینم رو اخراج کنم بفرما بگو خاله سلین کاری داشتی

 

منشی:آره دخترم یه آقا  اومده گفت که دوستته و الان دارن میان هر چقدر نگهبانا نگهشون داشتن ولی نتونستم واسه همین زنگ زدم به تو بگم 

 

من: چشم خاله سلین 

 

که در باز شد و....... 

 

 

 

به نظرتون که چی شد اونفردی که گفته بود 

 

دوسته مرینت کیه 

 

2 تا لایک و 2 تا نظر بده تا پارت بعد رو بزارم